ناشناس ( تحصیلات : دبیرستان ، 17 ساله )

سه بار خودکشی کردم اولین دوبار رگ دستمو زدم و سومین بار قرص خوردم خانوادم دلیل پرسیدن ولی جوابشونو ندادم از اون بع بعد هم اخلاقا شون مثل قبل شد فرقی نکرد فقط اولاش یکم مواظبم بودن همین قصدمم از خودکشی...


مشاور (خانم قربانی)

سلام بر شما. از اینکه سایت راسخون رو انتخای کردید از شما سپاسگذاریم و قدردان اعتماد شما هستیم.
از شنیدن مشکل شما بسیار ناراحت شدم،حتما رنج بزرگی در زندگی حس کردید که این مسیر رو برای پایان دادن به اون انتخاب کردید. چه خوب بود که در این روزهای پرشور زندگی تون،خاطرات توام با عشق و دوستی و هیجانات ناتمام تون رو گزارش میکردید. لازم بود در مورد زمان این اتفاقات و دلیل تحریک شدن برای انجام اون،وضعیت خانواده،تعداد فرزندان،چندمین فرزند بودن و... هم صحبت میکردید تا راهنمایی دقیق تری صورت بگیرد.
در هر حال شما در دوره نوجوانی هستید دورانی پر از فراز و نشیب و تحولات بسیار اساسی. سردرگمی دورنی و نیازهای ناهماهنگ.این دوره بحرانی ترین دوره زندگی هر فرد محسوب شده و تاثیر زیادی در سرنوشت فرد خواهد داشت. به همین دلیل وجود مشکلات عدیده در این دوره کاملا طبیعی و فاحش بوده و لازمه فرد بتونه از حمایت های اطرافیان و مخصوصا خانواده بهره مند باشه. به نظر میرسه شما از توجهات خانواده نسبت به خودتون ناراضی هستید و احساس تنهایی و درماندگی رو در خودتون حس میکنید. و شاید اقدام شما به خودکشی هم ناشی از این مسئله باشه. اینکه حدس من بر پایه توضیح اندک شما چقدر درست باشه،رو نمیشه مشخص کرد ولی در هر حال شما به مرحله ای از فشار و عدن تحمل رسیدید که اقدام به این کار کردید. در اینجا تذکر من به شما این خواهد بود که کمی به دور از هیجان و ذوب شدن در وضعیت فشار خود، به ماجرا فکر کنید،به این سوال بدهید که آیا با این اقدامات به هدف خودتون که دریافت توجه و یا... هست،رسیدید؟ ایا راه دیگری برای حل مسئله وجود نداشت؟ایا همه راهها را امتحان کرده اید؟ایا تلاش کردید که ریشه ها را بررسی کرده و به دنبال حل اونها باشید و مسئله تون رو با خانواده در میان بگذارید؟ اینکه متاسفانه مشاور مدرسه تون امین نبوده یا نتوانسته اعتماد شما رو به خودش جلب کند،باعث تاسفه اما بدونید که همه مشاورها اینگونه نیستند و شرط اول مشاوره رازداری و کسب اعتماد مراجع میباشد. لذا به شما توصیه میکنم چند اقدام زیر را انجام دهید :
1. خودتون در تلاش باشید که ارتباط تون رو با اعضای خانواده گسترش دهید و منتظر دعوت انها نباشید. این کار را با کوچکترین کارها اعاز کرده و سعی کنید فعالیت های مشترک با انها داشته باشید.
2. مسئله نیازمندی به توجه و دیگر مسایل تان را با  ان عضوی از خانواده که با او صمیمی تر هستید در میان بگذارید و مستقیما تقاضاهای خود را مطرح کنید به انها یاد اور بشید که نیازمند مراقب بیشتری هستید.
3. از تنهایی و بیکاری بپرهیزید.
4. ورزش کنید.
5. ارتباط با دوستان مثبت و سالم رو گسترش بدید.
6. روی اعتماد به نفس و ابراز وجود و حل مسئله و کنترل خشم خودتون کار کنید و این مهارت ها رو در خودتون ارتقا دهید. در نهایت توصیه میکنم درمان این مسئله رو جدی بگیرید و در صورت لزوم همراه خانواده به متخصص مراجعه کنید. و مطمین باشید که اگر خانواده تون در جریان مشکل شما قرار بگیرند و از زاویه دید شما به اون نگاه کنند،هیچ گاه شما رو تنها نخواهند گذاشت. خانواده تون رو در حریم خودتون وارد کنید و اجازه بدید اونها هم بااطلاع از شرایط روحی شما ،اقبال و پذیرش بیشتری را نسبت به شما نشان دهند و اقدام موثرتر صورت بگیرد.
شاد و سلامت باشید.

بیشتر بخوانید:
خودکشی ناشی از افسردگی